مریم رجوی:‌ روابط با رژیم ایران را به‌توقف شکنجه و اعدام در ایران منوط کنید

عربي ودولي

بوابة الفجر


باعث مسرت فراوان است که در میان نمایندگان مردم اروپا هستم. زنان ومردانی که پیشتاز دفاع از دموکراسی وحقوق‌بشر در جهان امروز هستند، من امروز، در حالی اینجا هستم که وضعیت در ایران به نقطه انفجار نزدیک می‌شود، ماه گذشته یک زلزله مهیب در غرب کشور تلفات زیادی به‌جای گذاشت، این زلزله دو واقعیت اساسی را به نمایش گذاشت:اول فساد گسترده حکومتی، وضعیت فاجعه‌بار زیرساختها وناتوانی حکومت از حل ابتدایی‌ترین مسائل مردم ودیگری همبستگی عمومی با زلزله‌زدگان در رویارویی با رژیم.

رژیم در وحشت از خشم ونفرت مردم به جای هرگونه کمکی، پاسداران ونیروهای ضد‌شورش را به منطقه اعزام کرد، اما این کار، مانع اعتراضات وخشم مردم نشد، فساد حکومتی به حدی است که بخش وسیعی از کمکهای مردمی را نیز چپاول می‌کنند ونمی‌گذارند به زلزله‌زدگان برسد.

یک نمود دیگر از تمایل مردمی برای تغییر رژیم در ۷ آبان، روزی که به نام کوروش کبیر مشهور است، بارز شد، او نخستین منشور حقوق‌بشر جهان را اعلام کرد، نیروهای سرکوبگر رژیم بسیج شده بودند که از رفتن مردم به آرامگاه کوروش، در پاسارگاد ممانعت کنند، با این حال، هزاران تن از مردم از سراسر کشور به سمت پاسارگاد حرکت کردند وایران شاهد یک رویارویی مردمی در برابر دیکتاتوری دینی بود.

در ایران، سیستم مالی در مرز سقوط است، دوهفته پیش، وزیر کشور رژیم اعتراف کرد روزانه ۱۵۰حرکت اعتراضی در کشور رخ می‌دهد، یک‌سال است یک جنبش اعتراضی سراسری توسط مردمی که دارایی آنها توسط مؤسسات مالی وابسته به حکومت غارت‌شده جریان دارد که هر روز دامنه آن گسترده‌تر می‌شود. این اعتراضات در موارد متعدد به اعتراضات سیاسی علیه تمامیت رژیم تبدیل شده است.

همزمان، جنبش دادخواهی شهیدان قتل‌عام سال ۱۳۶۷، که مقاومت ایران آن را فعالانه سازمان داده، یک جنبش اجتماعی گسترده شده است، این یک دلیل اصلی شکست خامنه‌ای در نمایش انتخابات، برای روی کار آوردن یکی از مسئولان این قتل‌عام بود، شعار نه جلاد نه شیاد رأی من سرنگونی است، که هر دو کاندیدای اصلی را هدف قرار می‌داد، به یک شعار اجتماعی تبدیل شد.

دبیرکل ملل متحد، در آخرین گزارشش به اجلاس جاری مجمع عمومی ملل متحد، اذعان کرد که تعداد زیادی شکایت از جانب خانواده‌های قربانیان دریافت کرده است، در یک کلام، درگیری بین مردم ورژیم هر روز گسترده‌تر می‌شود. رژیم آخوندی، تا همین‌جا ذخائر استراتژیکش برای بقا را استفاده کرده است، از نظر اقتصادی در آستانه ورشکستگی است، توافق اتمی مشکلی از آن حل نکرده است، از نظر اجتماعی بیش از هر زمان دیگر منزوی شده است،
در طرح استراتژیکش برای نابودی اپوزیسیون اصلی شکست خورده ونتوانست از انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق از زندان لیبرتی در عراق به اروپا جلوگیری کند.

در چنین شرایطی، راه‌حل، رژیم سرکوب بیشتر واعدام بیشتر است، به گزارش گزارشگر ویژه سازمان ملل نگاه کنید، ثابت شد که قولهای آخوند روحانی جز دروغهایی برای ایجاد یک امید کاذب وکاهش خشم ملت وفریب جامعه بین‌المللی نیست، ولی این اقدامات دیگر برای مهار جامعةی که مشتاق تغییر است، کافی نیست، در واقع روحانی با حمایت کامل از رفتار سرکوبگرانه سپاه پاسداران در داخل، با حمایت از گروه‌های تروریستی در منطقه وبرنامه موشکی، ماسک دروغین اعتدال را به دست خود از چهره‌اش برداشت.

دومین اهرم بقای رژیم، افزایش دخالتهایش در خارج از مرزهاست. این سیاست، بیانگر قدرت رژیم نیست، بلکه نشان‌دهنده رژیمی است که در یک بحران عمیق داخلی به‌سر می‌برد وتلاش می‌کند با اعمال نفوذ در منطقه، از یک سو بر ضعفهای داخلی‌اش سرپوش بگذارد واز سوی دیگر با قدرت‌نمایی کاذب وشانتاژ، جامعه جهانی را از یک سیاست قاطع برحذر دارد، به اظهارات اخیر سردمداران رژیم از خامنه‌ای وروحانی وفرماندهان پاسداران توجه کنید آنها در یک کلام می‌گویند:به دخالت وجنگ‌افروزی وترویسم در عراق وسوریه ولبنان ویمن وسایر کشوها ادامه می‌دهند، به تأمین مالی وتسلیحاتی نیروهای شبه‌نظامی وتروریستی وابسته به خود، در منطقه ادامه خواهند داد.

به برنامه موشکی‌شان ادامه خواهند داد، آنها تصریح می‌کنند علت این‌که امروز بر وضعیت در داخل مسلط هستیم «ناشی از داشتن یک استراتژی مشخص مبارزه در بیرون مرزهاست».

تا زمانی‌که جامعه بین‌المللی آنها را به‌خاطر اعمال مخرب‌شان مورد حسابرسی قرار ندهد، آخوندها به ماجراجویی‌های خطرناکشان ادامه خواهند داد. تا زمانی‌که جامعه بین‌المللی در این توهم است که با دادن امتیاز به این رزیم می‌تواند این هیولا را مهار کند، آن را فقط تغذیه می‌کند که بیشتر ادامه بدهد.
راه‌حل، قاطعیت است، نه امتیاز دادن. این رژیم، تنها از ترس این‌که تحریمها ممکن است منجر به جرقه قیامهای بزرگ شود، وارد مذاکرات اتمی شد ویک قدم عقب‌نشینی کرد.

بگذارید صریح باشم، متأسفانه اتحادیه اروپا ارزش‌های خود را به‌خاطر ارتقای تجارت با ملاها رها کرده وچشم خود را بر روی نقض فاحش حقوق‌بشر در ایران بسته است، عقد قراردادهای اقتصادی با سپاه پاسداران که بخش اعظم اقتصاد ایران را در دست دارد، یک سیاست کوته‌بینانه است که صلح وثبات را بیشتر به خطر می‌اندازد.

اتحادیه اروپا می‌تواند نقش مثبتی در صلح وثبات منطقه ایفا کند. در زیر برخی از گام‌های مشخصی که باید برداشته شود، آمده است:

- رژیم ایران را به‌خاطر جنایاتشان علیه مردم وبه‌ویژه قتل‌عام سال ۶۷مورد مواخذه قرار دهید وروابط تجاری را به خاتمه اعدام در ایران منوط کنید.
- خواستار خروج فوری سپاه ومزدورانش از سوریه ودیگر کشورهای منطقه شوید وگرنه با عواقب شدید آن مواجه می‌شوید.
- خواستار توقف سریع برنامه موشکی رژیم آخوندها شوید ویا تحریم‌های شدید نفتی وبانکی بر آن اعمال کنید. برنامه موشکی رژیم، نه برای دفاع از ایران، بلکه علیه مردم ایران وبرای بحران‌آفرینی در منطقه است.
-اگر با فاشیسم دینی حاکم، با قاطعیت برخورد نشود، جنگ مهلکی را بر منطقه وجهان تحمیل می‌کند. این دلیل کافی برای اروپا جهت اتخاذ سیاست درست با رژیم آخوندی است.

رژیم برای بی‌ثبات‌سازی منطقه وسرکوب مردم به اروپا نیاز دارد، از همراهی دیپلوماتیک وتجاری اروپا به‌سود منویات خطرناک ولایت فقیه بهره‌برداری می‌کند، به اذعان دستگاههای امنیتی اروپایی از بازارهای اروپا برای تکمیل برنامه اتمی خود استفاده می‌کند. از شرکتهای اروپایی برای چاب اسکناس تقلبی بهره می‌برد.

در دی ماه سال ۱۳۵۶، رئیس‌جمهور آمریکا در حال بازدید از ایران گفت: «ایران به‌خاطر رهبری عالی شاه، جزیره ثبات در یکی از پرآشوب‌ترین مناطق دنیاست.»

ده ما بعد از شروع قیام در ایران، مشاور امنیت ملی آمریکا، گزارشی از دستگاههای اطلاعاتی آمریکا برای او فرستاد که این‌طور شروع می‌شد: «خبر خوب. ایران در یک موقعیت انقلابی ویا حتی پیش انقلابی نیست، نارضایتی نسبت به کنترل شدید شاه است ولی در حال حاضر به‌عنوان تهدیدی علیه دولت محسوب نمی‌شود.» این تنها چند ماه قبل از سرنگونی شاه بود.

تردیدی نیست که مردم ایران رژیم آخوندی را سرنگونی خواهند کرد. اتحادیه اروپا باید تصمیم بگیرد که در کدام طرف قرار بگیرد، اکثریت نمایندگان مردم اروپا سالهاست در طرف دموکراسی وحقوق‌بشر قرار دارند، یک آلترناتیو دموکراتیک در برابر رژیم ملایان وجود دارد که معتقد به انتخابات آزاد، برابری زن ومرد، جدایی دین ودولت، برابری حقوق اقلیتهای قومی ومذهبی ویک ایران غیراتمی است.