مریم رجوی: سرنگونی رژیم آخوندی حتمی و در دسترس است

عربي ودولي

بوابة الفجر


به‌همه شما درود می‌فرستم. وبسیار سپاسگزارم از دوستانی که از فرانسه، آمریکا، کانادا، اروپا وکشورهای عربی برای همبستگی با مقاومت ایران برای آزادی ودمکراسی در این‌جا حضور یافته‌اند.

در این‌جا گرد آمده‌ایم که بازهم صدای مردم به‌ستوه آمده ایران را به‌گوش دنیا برسانیم. گردآمده‌ایم که بگوییم مردم ومقاومت ایران برای سرنگونی استبداد مذهبی آماده‌اند ومی‌خواهند جامعه‌یی بر اساس آزادی، برابری ودمکراسی برپا کنند.

مردم ایران خواستار آن‌اند که حقوق بشر سرکوب‌شده وبه‌دارآویختة‌ ایران زنده وشکوفا شود. هفته پیش سالروز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر بود وبه همین مناسبت شما وبسیاری دیگر از هموطنان در سوز وسرما ولی با شور وگرما، در پاریس تظاهرات بزرگی برپا کردید تا پژواک حقوق بشر پایمال شده مردم ایران باشید.

ما اکنون در شروع هفتادمین سال تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر هستیم. تا آن‌جا که به‌ایران برمی‌گردد، استبداد مذهبی حاکمیت خود را با نابودی یک‌ به‌یک مواد این بیانیه ونفی حقوق انسانی مردم ایران شکل داده است، در نقطه مقابل، مردم ومقاومت ایران، جنبش خود را در مبارزه برای آزادی وحقوق بشر دوام بخشیده‌اند ودر دو سال اخیر با گسترش جنبش دادخواهی قتل‌عام شدگان سال 67 قاتلان حاکم را در تنگنا گذاشته‌اند وسرانجام رویارویی بر سر آزادی وحقوق بشر است که به‌کار رژیم آخوندی پایان خواهد داد.

امروز فریادهای اعتراض وحق‌خواهی از چهار گوشه ایران به‌آسمان می‌رود، روزی نیست که کارگران، معلمان یا بازنشستگان واقشار دیگر، برای اعتراض در مقابل مراکز حکومتی جمع نشوند، جوانان ایران با خشم وعصیان در خیابان‌ها به‌آخوندها حمله می‌کنند، زندانیان سیاسی که به‌دلایل پوچ وواهی دستگیر شده ودائمًا تحت فشارها وآزارهای ضدانسانی‌ هستند، جانانه مقاومت می‌کنند.


در یک سال اخیر در بیش از ۱۰۰شهر ایران، سپرده‌گذاران مؤسسه‌های مالی، به‌تظاهرات واجتماعات اعتراضی دست‌زده‌اند، چون سپرده‌هایشان را رژیم وعواملش غارت کرده‌اند، امروز در ایران حداقل یک چهارم جمعیت زندگی‌شان تحت‌ تأثیر این غارتگری‌ها قرار گرفته است.

در کنار این فشارها، فقر وگرانی، همه را به‌ستوه آورده است، افزایش قیمت‌ها در ایران، در بالاترین سطح جهانی است، وضع بیکاران وبازنشستگان فاجعه‌بار است، در تمام جهان به‌ندرت جاهایی پیدا می‌شود که مثل ایران نرخ بیکاری به ۴۰درصد رسیده باشد. زندگی ۷۰درصد کسانی که صاحب شغل هستند، به‌زیر خط فقر سقوط کرده است.

به‌وضعیت هموطنان زلزله‌زده ما در استان کرمانشاه نگاه کنید که یک ماه است در سرما وناداری وبی‌خانمانی وناامنی وترس رها شده‌اند، راستی چرا؟ چه خبر است؟‌

مسأله این است که رژیم ولایت فقیه برای سرکوب مردم ایران، برای مخارج بی‌انتهای سپاه پاسداران وبرای جنگ وترور در منطقه، اقتصاد ومعیشت ومحیط زیست ایران را به نابودی کشانده است واین چیزی است که نارضایتی واعتراض را در جامعه ایران روز به‌روز بیشتر وروی هم فشرده می‌کند ومثل آتش زیر خاکستر است.

آخوندهای حاکم بالاترین تهدید علیه موجودیت رژیم را فوران قیام‌ها در ترکیب با مقاومت سازمان‌یافته مردم می‌دانند، حقیقت این است که مردم ومقاومت ایران یک تغییر اساسی می‌خواهند، وتا کنون برای آن ۱۲۰هزار شهید داده اند، اما آنچه مانع خواست واراده عمومی است، سپاه پاسداران، یعنی نیروی حافظ نظام ولایت فقیه است.



کارش این است که برای حفظ یک موجودیت ضدتاریخی یعنی رژیم ولایت فقیه، سرکوب واختناق وتبهکاری را علیه مردم ایران به‌کار می‌گیرد، کارش این است که با سازمان اطلاعاتش دائمًا در حال کنترل جامعه ودسیسه‌چینی علیه مردم است، کارش این است که با نیروی بسیج ضدمردمی شبکه‌های جاسوسی در سراسر جامعه برقرار کرده ودر خیابان‌ها یا مراکز آموزشی واداری وتولیدی هر روزنه‌یی را برای فعالیت آزادانه مردم می‌بندد.

سپاه پاسداران نیروی اصلی کنترل‌کننده فضای مجازی وسایبری است، از گردش آزاد اطلاعات جلوگیری می‌کند وبسیاری جوانان را به این خاطر دستگیر وشکنجه می‌کند، در عین حال واردکننده مواد مخدر وتوزیع آن در ایران وترانزیت آن به‌اروپاست.



سوال بسیاری این است که چرا فروپاشی اقتصادی ایران سال‌های سال است که مهار نمی‌شود؟ زیرا به‌دستور خامنه‌ای، سپاه پاسداران بربخش عمده اقتصاد ایران چنگ انداخته ودرآمد وثروت ایران به‌جای سرمایه‌گذاری در کشور، توسط همین.

با این همه، نقش ویژة‌ این ارگان، مقابله با قیام‌‌های در کمین نشسته مردم ایران است، از جنگ هشت ساله با عراق در دهه ۶۰ تا جنگ با ملت سوریه ودخالت ویرانگر این رژیم در لبنان، عراق ویمن وافغانستان همه وهمه برخاسته ‌از بحران سرنگونی در داخل ایران است.

اگر ولایت فقیه در داخل ایران این همه منفور نبود، به‌سپاه پاسداران ونیروی قدس ویک دوجین گروه آدمکش در منطقه نیاز نداشت، واگر ولایت فقیه بی‌ثبات نبود،‌ خود را به‌صورت فرساینده‌یی در جنگ‌های منطقه گرفتار نمی‌کرد.



خامنه‌ای وسران سپاه بارها گفته وتکرار کرده‌اند که اگر در سوریه وعراق نجنگند، باید در تهران وهمدان واصفهان خط ببندند، راستی آن‌ها از چه می‌ترسند که مجبور به خط‌بستن در شهرهای ایران هستند؟ بسیار روشن است،‌ از رو رودر‌رو شدن با مردم ایران، آنها با همه بگیر وببند واختناقی که حاکم کرده‌اند، شب وروز از مردم ایران می‌ترسند.


چنان که مسعود گفته است: «اگر روزی رژیم از صدور ارتجاع وتروریسم به خارج از ایران دست بردارد وبه داخل مرزهای ایران محدود شود، ولایت‌فقیه روح خود را از دست می‌دهد ورژیم آخوندی از درون فرو می‌ریزد».

دو هفته پیش رئیس جمهور قبلی رژیم، احمدی‌نژاد، در نامه‌سرگشاده به‌خامنه‌ای نوشت:‌ امروز شرایط کشور بسیار خطیر است، اعتماد عمومی به مدیران ارشد به صفر نزدیک شده ومسئولین سردرگم‌اند علیرغم این که فروش نفت افزایش داشته وضعیت عمومی مردم وکشور به طور آشکار عقب‌گرد داشته است»، به‌گفته او بحران‌ها هر لحظه ممکن است کشور را با شرایط غیرقابل پیش‌بینی مواجه سازد.

ترس‌ آن‌ها از اراده مردم ایران برای تغییر است واین اراده در مقاومت سازمان‌یافته شکوفا شده است، خواست ملت ایران برای تغییر، به‌این دلیل کابوس شبانه‌روزی رژیم است که یک آلترناتیو دمکراتیک برای آن وجود دارد. یک مقاومت مشروع با پایگاه اجتماعی وبا سابقه طولانی که در برابر استبداد مذهبی پایداری می‌کند.

یک مقاومت پایدار که خواست ملت ایران برای یک جمهوری بر اساس جدایی دین ودولت را نمایندگی می‌کند، مقاومتی که سمت‌دهنده وبیان‌کننده جنبش آزادی به سوی برپایی جامعه‌یی بر اساس برابری زن ومرد واحترام به حقوق بشر است، مقاومتی که مبارزه‌اش در راستای ریشه‌کنی فقر وتبعیض ودستیابی به یک پیشرفت چشمگیر اقتصادی واجتماعی است.

به‌همین دلیل است که جنگ روانی وکارزار دروغ وافترا علیه مجاهدین، کار همیشگی وبی‌وقفه این رژیم است، هشت سال پیش در همین روزها ضرب‌الاجل‌های دولت دست‌نشانده آخوندها در عراق علیه اشرفی‌ها وحتی فرستادن اتوبوس به داخل شهر اشرف، برای بردن مجاهدین در کار بود.

پس از آن آخوندها به‌تناوب یا به‌لیبرتی موشک می‌زدند یا اکیپ‌های وزارت اطلاعات را برای محاصره وجنگ روانی به‌کنار حصارهای لیبرتی می‌فرستادند، حالا همان دسیسه‌ها ودروغ‌پراکنی‌ها باز هم علیه مجاهدین مستقر در‌ آلبانی ادامه دارد، چرا که آخوندها ونیروی قدس ووزارت اطلاعات‌شان از شکوفایی وانسجام وپیشرفت مجاهدین، به‌ویژه در دوره پس از انتقال از عراق بی‌اندازه واهمه دارند وتحت فشارند.

از یاد نمی‌بریم که چهار سال پیش، در روز ۲۶ آذر، اعتصاب غذای ۱۰۸ روزه مجاهدان لیبرتی ویاران مقاومت در ژنو وبرلین واتاوا ولندن وملبورن وواشینگتن واستکهلم ورم با موفقیت پایان یافت، بسیاری از شما آن روزهای سخت را با سرفرازی وپایداری طاقت فرسا طی کردید.

اعتصابی که در اعتراض به‌قتل‌عام اشرفی‌ها شروع شده بود وبا حکم دادگاه اسپانیا علیه یکی از آمران همان جنایت ختم شد. وباز هم پایداری وعزم استوار اعضای این مقاومت را نشان داد.

بله، نارضایتی واعتراض‌های روزانه در ایران، به‌ این دلیل برای آخوندها خطرناک است که می‌بینند یک مقاومت وآلترناتیو آماده ومحکم ومصمم درکار است که می‌تواند آینده را به‌سود آزادی ایران شکل بدهد، آن‌ها به‌این دلیل به‌شدت می‌ترسند که می‌بینند مردم ایران به‌چنین آینده‌یی چشم دارند آینده ای روشن وپر امید وبه‌چنین مقاومت وآلترناتیوی پشتگرم‌اند.


جامعه بین‌المللی امروز، هر چند با تأخیر طولانی،‌ به‌خطرات سپاه پاسداران اذعان می‌کند؛ این موضعگیر‌ی‌ها البته گام مثبتی است اما نسبت به‌لطمات فزاینده این نیروی مخرب، ‌‌کافی نیست. به‌علاوه به‌خاطر مماشات طولانی دولت‌های غرب با این رژیم، ملت‌های منطقه بهای سنگینی پرداخته‌اند، همین سیاست مماشات بود که برای گسترش شرارت‌های سپاه پاسداران راه باز کرد، رژیم آخوندی با سرکوب وکشتار مردم عراق وسوریه باعث رشد داعش شد، سپس به‌بهانه مقابله با داعش، دولت‌های غربی را به‌همکاری وهمسویی با خود برانگیخت واز این فرجه برای گسترش جنایت وتروریسم سپاه پاسداران استفاده کرد.

هم‌چنان که اخیرًا نماینده آمریکا در سازمان ملل گفت رژیم ایران قطعنامه‌های شورای امنیت را نقض می‌کند وتهدیدی برای صلح وامنیت همه جهان است،
دولت‌های غرب باید صدمات عظیم اشتباه سال‌های گذشته را جبران کنند، همان چنان که مقابله با داعش ضروری بود، حالا مقابله با بربریتی صدبار خطرناک‌تر از داعش، یعنی نظام ولایت فقیه وسپاه پاسداران وگروه‌های شبه‌نظامی‌ مزدورش، به‌مراتب ضروری‌تر است.

سیاست دولت‌های غرب نسبت به رژیم ولایت فقیه، آکنده از تناقض‌ است ودر همین شکاف‌هاست که رژیم پناه می‌گیرد، ده روز پیش من در کنفرانسی در پارلمان اروپا به‌طور خاص، در مورد سیاست اتحادیه اروپا نسبت به‌ استبداد مذهبی، تأکید کردم که تا زمانی‌که اتحادیه اروپا در این توهم است که با امتیاز دادن به این رزیم، می‌تواند خطرات آن را مهار کند، در عمل به این معنی است که تمساح را تغذیه می‌کند.

متاسفانه اتحادیه اروپا ارزش‌های خود را به‌خاطر ارتقای تجارت با ملاها رها کرده وچشم خود را بر روی نقض فاحش حقوق بشر در ایران بسته است، حرف ما به‌اتحادیه‌ اروپا این است که سیاستی را که به‌نیاز رژیم برای بی‌ثبات‌سازی منطقه وسرکوب مردم ایران پاسخ می‌دهد، کنار بگذارید،
حرف ما این است که نگذارید این رژیم بیش از این، از همراهی دیپلماتیک وتجاری اروپا به‌‌سود سیاست خطرناک خود بهره‌برداری کند، به‌جای آن، سیاست خود را در قبال این رژیم، یک‌سویه کنید وقاطعیت در پیش بگیرید.


آنچه امروز از جامعه بین‌المللی انتظار می‌رود فراتر از موضعگیری صرف سیاسی است، رژیم در حال حاضر به‌خاطر سیاست مخرب‌اش در ایران ومنطقه، بهایی نمی‌پردازد. آخوندها بیش از هر زمان دیگر شکننده‌اند.
بر این اساس از جانب مردم ومقاومت ایران همه دولت‌های غرب را فرا می‌خوانم که:
ـ سپاه پاسداران را به‌عنوان یک نیروی تروریستی اعلام کنید. واز دسترسی این نیروی تبهکار وتمامیت رژیم به‌ نظام بانکی جهانی جلوگیری کنید
ـ سپاه پاسداران وشبه‌نظامیان‌اش را از سوریه وعراق ودیگر کشورهای منطقه اخراج واز انتقال نیرو وسلاح توسط آن‌ها به این کشورها جلوگیری کنید.

ـ مزدوران نیروی تروریستی قدس ووزارت اطلاعات را از کشورهای اروپا وآمریکا اخراج کنید.
ـ روابط دیپلماتیک وتجاری خود را با استبداد مذهبی به‌توقف شکنجه واعدام در ایران مشروط سازید.
ـ در مورد جنایات رژیم ولایت فقیه، به ویژه قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال۱۳۶۷ از شورای امنیت ملل‌متحد بخواهید با تشکیل یک دادگاه ویژه یا ارجاع موضوع به دادگاه جنایی بین‌المللی ترتیبات محاکمه سران این رژیم را فراهم کند.

ـ از پرداخت مابه ازای اموال، تجهیزات وتسلیحات وقرارگاههای سازمان مجاهدین وارتش ازادیبخش ملی ایران توسط دولت عراق حمایت کنید. وبالاخره به رسمیت شناختن شورای ملی مقاومت ایران بعنوان جایگزین دمکراتیک دیکتاتوری مذهبی وتروریستی، لازمة پایان دادن وجبران سیاست فاجعه بار مماشات آمریکا واروپا در سالیان گذشته است.


سرنگونی این رژیم حتمی ودر دسترس است، واین تنها راه حل همه مشکلات ومعضلات ایران، منطقه وجهان است، مردم ایران وپیشتازان آنها به‌خصوص جوانان دلیر وهزار اشرف یعنی هزار کانون شورشی در سراسر ایران‌ این هدف مهم را محقق می‌کنند وحرف آخر را می‌زنند حرف آخر آزادی، دمکراسی وبرابری است.